جدول جو
جدول جو

معنی شتر حال - جستجوی لغت در جدول جو

شتر حال
از ریز مقامات موسیقی، شتر+حال، تکه ای سازی مربوط به نی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ترحال
تصویر ترحال
کوچ کردن، کوچیدن
فرهنگ فارسی عمید
(اِ تِ)
کوچ کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج). سفر و کوچ و رحلت. (ناظم الاطباء) : و امن و امان بر سبیل ترحال در حال کمر بست. (جهانگشای جوینی). در نزدیکی شهر نزول کردند مترددحال میان اقامت و ترحال. (جهانگشای جوینی).
که بگوید گر بخواهد حال طفل
او بداند منزل و ترحال طفل.
مولوی.
از شدت تهطال شد رحال و حل و ترحال در آن وحل... تعسریافت. (درۀ نادره چ شهیدی ص 493)
لغت نامه دهخدا
(شُ تُ رِ)
شتر خاصه. اشتر خاصه، تعبیری است تحقیرآمیز و موهن برای آدمهای بی پروا و بی احتیاط و عاری از رعایت آداب و رسوم: فلان کس سرش را انداخت پایین و بدون سلام و علیک مثل شتر شاه آمد توی خانه. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده)
لغت نامه دهخدا
(شُ تُ)
زنبورک و توپ کوچکی که بر روی شتر بار کنند و از همانجا با وی شلیک کنند. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شُ تُ)
شترباد. شتر دوکوهان. (ناظم الاطباء). و رجوع به شترباد شود
لغت نامه دهخدا
(شُ تُ رِ لِ)
ناقۀصالح. شتر که به صالح پیمبر تعلق داشت و خداوند او را حجت بر دعوی نبوت صالح قرار داده بوده و صالح مردم را از آزار ناقه برحذر داشته بود ولی روزی کافران در کمین ناقۀ صالح نشستند، چون از آبشخور بازآمد نخست پی او را زدند و سپس با نیزه کشتندش:
چون سگ درنده گوشت یافت نپرسد
کاین شتر صالح است یا خر دجال.
سعدی.
رجوع به صالح پیغمبر و ناقۀ صالح و اشتر صالح و قصص القرآن ص 22 و قرآن کریم تفسیر آیه هائی که مربوط به صالح و ناقۀ اوست از جمله تفسیر کشاف زمخشری چ 2 ج 1 ص 555، سورۀ اعراف آیۀ 73، 77، 57، 189، 190، سورۀ هود آیۀ 64، 62، 89، 61، 66، سورۀ النمل آیۀ 45، سورۀ القمر آیۀ 27 و سورۀ الشمس آیۀ 13 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شتر دار
تصویر شتر دار
ساربان شتر بان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترحال
تصویر ترحال
کوچ کردن، رحلت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتر خار
تصویر شتر خار
خار شتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتر بان
تصویر شتر بان
ساربان، کسی که از شتر مواظبت کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتر بار
تصویر شتر بار
بار شتر باری که به اندازه قدرت حمل یک شتر باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر مال
تصویر شیر مال
نانی که از آرد گندم و شیر و روغن پزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تر حال
تصویر تر حال
فراروی (کوچ) دیدین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتر غاز
تصویر شتر غاز
بیخ انگدان
فرهنگ لغت هوشیار
کاروانسرایی که شتران را در آن جا مسکن و غذا دهند و نگهداری کنند طویله شتر اشتر خان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در حال
تصویر در حال
فورا فی الحال هماندم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتر گاو
تصویر شتر گاو
زرافه، یکی از مهره های شطرنج کبیر، امور غیر متناسب و ناهماهنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهر حال
تصویر بهر حال
در همه حال بهمه صورت در هر صورت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترحال
تصویر ترحال
((تَ))
کوچیدن، بار بستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شرح حال
تصویر شرح حال
سرگذشت
فرهنگ واژه فارسی سره
اتوبیوگرافی، بیوگرافی، حسب حال، سرگذشت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از انواع کتولی، یکی از انواع آواز کتولی که مقامی است
فرهنگ گویش مازندرانی
از ریز مقامات موسیقی منطقه ی استرآباد ۲شتر+ناز تکه ای سازی
فرهنگ گویش مازندرانی
شتربان
فرهنگ گویش مازندرانی